اثر ظرفیت حافظه کاری و تغییرپذیری تمرین بر یادگیری مهارت ضربه گلف در دختران

پذیرفته شده برای پوستر
شناسه دیجیتال (DOI): 10.48308/ths.2024.9933
کد مقاله : 1282-THS
نویسندگان
1کارشناس ارشد رفتارحرکتی دانشگاه فرهنگیان پردیس نسیبه
2دکتری یادگیری حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده
تغییرپذیری تمرین یکی از مهم ترین متغیرها در فرایند یادگیری مهارت­‌های حرکتی به استفاده از سازماندهی تمرین می باشد. توجه کمی به تأثیر ویژگی‌های فردی مانند ظرفیت حافظه کاری بر مزایای یادگیری آشکار و ضمنی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر شیوه های مختلف تمرین بر عملکرد و یادگیری دانش آموزان با ظرفیت حافظه کاری متفاوت در مهارت ضربه گلف انجام شد. بدین منظور، 48 دانش‌­آموز دختر با دامنه سنی ۱۱ تا ۱۴ سال  به‌صورت تصادفی به شش گروه تمرین تصادفی- ظرفیت حافظه کاری بالا، تمرین افزایشی- ظرفیت حافظه کاری بالا، تمرین قالبی با ظرفیت حافظه کاری بالا، تمرین تصادفی-ظرفیت حافظه کاری پایین ، تمرین افزایشی -ظرفیت حافظه کاری پایین و تمرین قالبی- ظرفیت حافظه کاری پایین تقسیم شدند. از آزمون فراخنای فضایی و  آزمون حافظه‌­ کاری فضایی برای سنجش حافظه کاری استفاده شد. گروه‌ها مهارت ضربه گلف را با پروتکل مربوطه در 6 جلسه اجرا کرده و در آزمون یادداری فوری شرکت کردند. یک هفته بعد از مرحله اکتساب آزمون های یادداری تاخیری و انتقال تحت فشار انجام شد. نتایج تحلیل واریانس مرکب در مراحل مختلف نشان داد که در آزمون های یادداری و انتقال دو گروه تمرین تصادفی و افزایشی با ظرفیت کاری بالا  از دقت و عملکرد بهتری در مقایسه با گروه تمرین تصادفی و افزایشی با ظرفیت حافظه کاری پایین و گروه های قالبی با حافظه کاری بالا و پایین برخوردار بودند (PS<0.05) . نتایج این مطالعه نشان داد که ظرفیت حافظه کاری شرکت کنندگان می تواند نقش تعدیل کنندگی در تاثیرگزاری پروتکل های مختلف تمرین به‌وِیژه در شرایط فشار روانشناختی داشته باشد. یافته­‌های پژوهش حاضر نشان داد که تمرین تصادفی به دلیل معنی‌دارتر بودن و متمایز بودن حرکت‌ها درجه بالاتری از ظرفیت های شناختی مانند حافظه کاری نیاز دارد که همسو با فرضیه بازسازی طرح عمل(لی و مگیل، ۱۹۸۵) و بسط  (شی و زیمنی، ۱۹۸۳ و ۱۹۸۸) است؛ در حالی‌که شرکت کنندگان تمرین افزایشی با کاهش نیاز به پردازش هوشیار اطلاعات و درگیری کمتر حافظه کاری می‎‌توانند مهارت ها را  با کارایی بیشتر در شرایط فشار روانشناختی اجرا کنند و تمرین با دانش آگاهانه کمتر و سوق به‌سمت یادگیری پنهان در شرایط فشار روان‌شناختی پایداری بیشتری داشته که همسو با فرضیه نقطه چالش (گوداگنولی و لی، 2004  ) و نظریه بازپردازش آگاهانه مسترز و مکسول (2008) می‌باشند. این یافته ها دستاورد مهمی برای تمرین دهندگان و مربیان ورزشی دارد، زیرا در حالی که استراتژی‌ها به وضوح برای بهبود یادگیری ضروری هستند، به نظر می‌رسد اثربخشی پروتکل های تمرینی بر اساس سطوح شناختی یادگیرندگان مشخص می شود.
کلیدواژه ها
 
Title
The effect of working memory capacity and practice variability on learning Golf putting
Authors
Maryam Tajgardan, Saeed nazari kakvandi
Abstract
practice variability is one of the most important techniques in the process of motor skills using organized exercises. Little attention has been paid to the influence of individual characteristics such as working memory capacity on implicit and explicit learning benefits. The present study was conducted with the aim of investigating the effect of different Schadual methods on the performance and learning of students with different working memory capacity in Golf putting skill.
For this purpose, 48 female students with an age range of 11 to 14 years were randomly divided into six groups: random/high-working memory, increasing/high-working memory, blocked/high-working memory, random/low-working memory, Increasing/low-working memory, blocked/low-working memory were divided. Spatial span test and spatial working memory test were used to measure working memory. The groups performed the Golf putting with the relevant protocol in 6 sessions and participated in the immediate retention test. One week after the acquisition phase, delayed retention tests and transfer under pressure were performed.
The results of the composite variance analysis in different stages showed that in the retention and transfer tests, two random and increasing groups with high-working showed better accuracy and performance compared to the random and increasing groups with low-working memory and two groups blocked with high and low-working (PS<0.05). The results of this study showed that the working memory capacity of the participants can play a moderating role in the effectiveness of different exercise protocols, especially in conditions of psychological pressure.
The findings of the present study showed that random practice requires a higher degree of cognitive capacities such as working memory due to the more meaningful and distinct movements, which is in line with the hypothesis of action plan reconstruction (Lee and Magill, 1985) and elaboration hypothesi (Shea and Zimny, 1983 and 1988); While the participants of the Systematically Increasing Contextual Interference by reducing the need for conscious processing of information and less involvement of working memory, they can perform the skills more efficiently in the conditions of psychological pressure, and training with less conscious knowledge and leading to hidden learning is more stable in the conditions of psychological pressure. which are in line with the challenge point hypothesis (Guadagnoli and Lee, 2004) and the reinvestment theory of Masters and Maxwell (2008).
These findings have important implications for sports coaches and trainers, because while strategies are clearly necessary to improve learning, the effectiveness of training protocols seems to be determined by the cognitive levels of the learners.
Keywords
Systematically Increasing Contextual Interference, random practice, Working memory, Challenge point, Implicit learning