تاثیر موسیقی درحین ورزش بر شاخص های عصب روان شناختی دانش آموزان چاق یا دارای اضافه وزن
پذیرفته شده برای پوستر
شناسه دیجیتال (DOI): 10.48308/ths.2024.9867
کد مقاله : 1195-THS
نویسندگان
1دانشگاه اردکان یزد
2دکتری، فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
3دانشگاه شهرکرد
چکیده
مقدمه: چاقی و اضافه وزن در دانشآموزان یک عامل خطر برای اختلالات شناختی و زوال عقل است. انجام برنامههای فعالیت بدنی، بازیهای گروهی و ایجاد محیطهای شاداب و پویا در مدرسه برای بهبود مهارتهای عصب روانشناختی دانشآموزان چاق و یا دارای اضافه وزن ضرورت دارد. بنابراین این مطالعه به منظور بررسی تاثیر موسیقی درحین ورزش بر شاخصهای عصب روانشناختی دانشآموزان چاق یا دارای اضافه وزن انجام شد.
روش شناسی: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی و از نوع کاربردی بود. 80 نفر از دانشآموزان دختر پایه چهارم تا ششم در محدوده سنی 9 تا 13 سال بهصورت در دسترس و داوطلبانه، وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در چهار گروه 1) تمرینات ورزشی ریتمیک با موسیقی، 2) تمرینات ورزشی ریتمیک بدون موسیقی، 3) ورزش عادی با موسیقی و 4) تمرین معمول در مدارس بدون موسیقی قرار گرفتند. سپس پرسشنامه آزمون عصب روانشناختی کانرز توسط دانشآموزان تکمیل شد. پس از انجام پیش آزمون، گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه در قالب یک کلاس به بازیهای ریتمیک همراه با موسیقی و بدون موسیقی و ورزش عادی با موسیقی و بدون موسیقی پرداختند. در این پژوهش، هشت بازی ریتمیک مورد استفاده قرار گفت. در اجرای این بازیها اصول تطابقسازی از ساده به مشکل مدنظر قرار گرفت. متن موسیقیها و اشعار با کمک معلمان تربیت بدنی مدارس اجرا شد. پس از پایان برنامه تمرینی، دانشآموزان، مجدداً پرسشنامهی پیش آزمون را تکمیل کردند. آزمون تحلیل کوواریانس و تی همبسته و تعقیبی بنفرونی استفاده شد. برای محاسبات آماری ازنرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
نتایج: عملکرد حافظه در هر چهار گروه تمرینی (05/0 ≥ P) و سرعت و توانایی پردازش شناختی تنها در گروه فعالیت ورزشی ریتمیک با موسیقی به طور معنیداری بهبود داشته است(05/0 ≥ P).
نتیجه گیری: تمرینات ورزشی میتواند به بهبود سطوح کارکردهای عصب روانشناختی منجر شود و میتوان گفت که شرکت دانشآموزان در تمرینات ورزشی برنامهریزی شده و با جنبة شناختی بیشتر (تمرینات ادراکی- حرکتی) منجر به درگیری و فعالیتهای مغزی نواحی مربوط به حرکت در مغز میشوند و این میتواند احتمالاً دلیلی باشد بر اینکه با افزایش فعالیت نواحی حرکتی در مغز کودکان، عملکرد شناختی آنها نیز افزایش مییابد.
روش شناسی: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی و از نوع کاربردی بود. 80 نفر از دانشآموزان دختر پایه چهارم تا ششم در محدوده سنی 9 تا 13 سال بهصورت در دسترس و داوطلبانه، وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در چهار گروه 1) تمرینات ورزشی ریتمیک با موسیقی، 2) تمرینات ورزشی ریتمیک بدون موسیقی، 3) ورزش عادی با موسیقی و 4) تمرین معمول در مدارس بدون موسیقی قرار گرفتند. سپس پرسشنامه آزمون عصب روانشناختی کانرز توسط دانشآموزان تکمیل شد. پس از انجام پیش آزمون، گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه در قالب یک کلاس به بازیهای ریتمیک همراه با موسیقی و بدون موسیقی و ورزش عادی با موسیقی و بدون موسیقی پرداختند. در این پژوهش، هشت بازی ریتمیک مورد استفاده قرار گفت. در اجرای این بازیها اصول تطابقسازی از ساده به مشکل مدنظر قرار گرفت. متن موسیقیها و اشعار با کمک معلمان تربیت بدنی مدارس اجرا شد. پس از پایان برنامه تمرینی، دانشآموزان، مجدداً پرسشنامهی پیش آزمون را تکمیل کردند. آزمون تحلیل کوواریانس و تی همبسته و تعقیبی بنفرونی استفاده شد. برای محاسبات آماری ازنرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
نتایج: عملکرد حافظه در هر چهار گروه تمرینی (05/0 ≥ P) و سرعت و توانایی پردازش شناختی تنها در گروه فعالیت ورزشی ریتمیک با موسیقی به طور معنیداری بهبود داشته است(05/0 ≥ P).
نتیجه گیری: تمرینات ورزشی میتواند به بهبود سطوح کارکردهای عصب روانشناختی منجر شود و میتوان گفت که شرکت دانشآموزان در تمرینات ورزشی برنامهریزی شده و با جنبة شناختی بیشتر (تمرینات ادراکی- حرکتی) منجر به درگیری و فعالیتهای مغزی نواحی مربوط به حرکت در مغز میشوند و این میتواند احتمالاً دلیلی باشد بر اینکه با افزایش فعالیت نواحی حرکتی در مغز کودکان، عملکرد شناختی آنها نیز افزایش مییابد.
کلیدواژه ها
Title
The effect of music during exercise on the Neuropsychological indicators of obese or overweight students
Authors
zahra hemati, Samira Emadi, laleh bagheri
Abstract
Introduction: Obesity and overweight in students is a risk factor for cognitive disorders and dementia. Developing physical exercise regimens, team games, and innovative, lively learning spaces are essential to enhancing the cognitive abilities of overweight or obese students. Therefore, this study was conducted in order to investigate the effect of music during exercise on the Neuropsychological indicators of obese or overweight students.
Methods: This study used an applied, semi-experimental design. Eighty female fourth- to sixth-graders, ages nine to thirteen, voluntarily participated in the study. In addition, the following categories were randomly divided among them: 1) regular exercise in schools without music, 2) regular exercise in schools with music, and 3) regular exercise in schools with music. Then the Connors neuropsychological test questionnaire was completed by the students. Following the pre-test, the experimental group engaged in two 45-minute sessions per week of regular exercise and rhythmic games with or without music for an average of eight weeks. Eight rhythmic games were employed in this study. Choosing simple to difficult elements was considered when designing these games. The text of the music and poems was performed with the help of physical education teachers. The students completed the pre-test questionnaire again following the end of the training session. Analysis of covariance, correlated t, and Benferroni post hoc test were used. SPSS version 26 software was used for statistical analysis.
Results: Memory performance in all four training groups(P≤0.05) and cognitive processing speed and ability improved significantly only in the group of rhythmic sports activity with music(P≤0.05).
Conclusion: Sports training can improve the levels of neuropsychological functions, It can be said that the participation of students in planned sports exercises and with more cognitive aspects (perceptual-motor exercises) lead to involvement and brain activities of areas related to movement in the brain. This can probably be the reason that by increasing the activity of motor areas in children's brain, their cognitive performance also increases.
Methods: This study used an applied, semi-experimental design. Eighty female fourth- to sixth-graders, ages nine to thirteen, voluntarily participated in the study. In addition, the following categories were randomly divided among them: 1) regular exercise in schools without music, 2) regular exercise in schools with music, and 3) regular exercise in schools with music. Then the Connors neuropsychological test questionnaire was completed by the students. Following the pre-test, the experimental group engaged in two 45-minute sessions per week of regular exercise and rhythmic games with or without music for an average of eight weeks. Eight rhythmic games were employed in this study. Choosing simple to difficult elements was considered when designing these games. The text of the music and poems was performed with the help of physical education teachers. The students completed the pre-test questionnaire again following the end of the training session. Analysis of covariance, correlated t, and Benferroni post hoc test were used. SPSS version 26 software was used for statistical analysis.
Results: Memory performance in all four training groups(P≤0.05) and cognitive processing speed and ability improved significantly only in the group of rhythmic sports activity with music(P≤0.05).
Conclusion: Sports training can improve the levels of neuropsychological functions, It can be said that the participation of students in planned sports exercises and with more cognitive aspects (perceptual-motor exercises) lead to involvement and brain activities of areas related to movement in the brain. This can probably be the reason that by increasing the activity of motor areas in children's brain, their cognitive performance also increases.
Keywords
Rhythmic exercise, neuropsychology, Music