مقایسه اثر یک دوره تمرینات اصلاحی بر فعالیت الکترومیوگرافی عضلات منتخب در مردان جوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی در زمان ارجح و غیر ارجح بر اساس کرونوتایپ
پذیرفته شده برای ارائه شفاهی
شناسه دیجیتال (DOI): 10.48308/ths.2024.10074
کد مقاله : 1446-THS
نویسندگان
1کارشناسی ارشد آسیب شناسی ورزش و حرکات اصلاحی، گروه تندرستی و بازتوانی در ورزش، دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران ، ایران hesambnyd@gmail.com
2داشنیار گروه آسیبشناسی و بازتوانی دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه شهید بهشتی تهران ahbarati20@gmail.com
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر یک دوره تمرینات اصلاحی بر فعالیت الکترومیوگرافی عضلات منتخب در مردان جوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی در زمان ارجح و غیر ارجح بر اساس کرونوتایپ انجام شد.
روششناسی: جهت انجام این مطالعه 24 مرد مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی انتخاب شده که در 2 گروه تمرینی عصردوست یا گروه زمان عصر ( ارجح) (12 نفر) و گروه در زمان صبح (غیر ارجح) (12 نفر) قرار گرفتند. در این مطالعه زاویه سر به جلو و شانه به جلو با روش فتوگرافی ارزیابی شد. همچنین میزان کایفوز خط کش منعطف تعیین گردید. همچنین در این مطالعه از الگترومایوگرافی جهت تعیین فعالیت عضلانی دندانه ای قدامی، ذوزنقه ای فوقانی، میانی و تحتانی استفاده شده است. پس از ارزیابی متغیرها آزمودنی های دو گروه برنامه تمرینی اصلاحی را به مدت 4 هفته (3 جلسه در هر هفته) انجام دادند. پس از پایان دوره تمرینی مجددا ارزیابی ها انجام شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی برای توصیف کردن متغیرها استفاده شد و از آمار استنباطی جهت ارزیابی فرضیات استفاده شد. توزیع نرمال بودن داده ها از آزمون شاپیرو ویلک تعیین شد. با تایید نرمال بودن توزیع دادهها، از آزمون تی زوجی برای مقایسه تفاوت نمرات مربوط به هر متغییر در پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه، و همچنین از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل بخش آماری از نرم افزار SPSS نسخه 26 و همچنین جهت تبدیل دادههای خام EMS از نرم افزار متلب استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده اثر هر دو برنامه تمرینی بر متغیرهای سربه جلو (001/0=p)، شانه به جلو (001/0=p)، کایفوز (001/0=p)، فعالیت عضلانی دندانهای قدامی (001/0=p)، ذوزنقه ای فوقانی (001/0=p)، میانی (001/0=p) و تحتانی (001/0=p) بوده است. همچنین در مقایسه دو برنامه تمرینی تفاوت معنی داری بین گروه ها در متغیرهای فعالیت عضلانی دندانه ای قدامی (04/0=p)، ذوزنقه ای فوقانی (03/0=p)، میانی (04/0=p) و تحتانی (03/0=p) مشاهده شد اما در متغیرهای سربه جلو، شانه به جلو، کایفوز تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به صورت کلی نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده تاثیر تمرینات اصلاحی در دو زمان صبح و عصر بر کاهش عارضه سندرم متقاطع فوقانی و نیز بهبود فعالیت عضلانی در عضلات دندانه ای قدامی، ذوزنقه ای فوقانی، میانی و تحتانی شده است. بر این اساس استفاده از تمرین در هر دو بازه زمانی به ویژه بازه زمانی صبح جهت اصلاح ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی به مربیان و فعالان در حیطه حرکات اصلاحی پیشنهاد می شود.
روششناسی: جهت انجام این مطالعه 24 مرد مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی انتخاب شده که در 2 گروه تمرینی عصردوست یا گروه زمان عصر ( ارجح) (12 نفر) و گروه در زمان صبح (غیر ارجح) (12 نفر) قرار گرفتند. در این مطالعه زاویه سر به جلو و شانه به جلو با روش فتوگرافی ارزیابی شد. همچنین میزان کایفوز خط کش منعطف تعیین گردید. همچنین در این مطالعه از الگترومایوگرافی جهت تعیین فعالیت عضلانی دندانه ای قدامی، ذوزنقه ای فوقانی، میانی و تحتانی استفاده شده است. پس از ارزیابی متغیرها آزمودنی های دو گروه برنامه تمرینی اصلاحی را به مدت 4 هفته (3 جلسه در هر هفته) انجام دادند. پس از پایان دوره تمرینی مجددا ارزیابی ها انجام شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی برای توصیف کردن متغیرها استفاده شد و از آمار استنباطی جهت ارزیابی فرضیات استفاده شد. توزیع نرمال بودن داده ها از آزمون شاپیرو ویلک تعیین شد. با تایید نرمال بودن توزیع دادهها، از آزمون تی زوجی برای مقایسه تفاوت نمرات مربوط به هر متغییر در پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه، و همچنین از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل بخش آماری از نرم افزار SPSS نسخه 26 و همچنین جهت تبدیل دادههای خام EMS از نرم افزار متلب استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحقیق نشان دهنده اثر هر دو برنامه تمرینی بر متغیرهای سربه جلو (001/0=p)، شانه به جلو (001/0=p)، کایفوز (001/0=p)، فعالیت عضلانی دندانهای قدامی (001/0=p)، ذوزنقه ای فوقانی (001/0=p)، میانی (001/0=p) و تحتانی (001/0=p) بوده است. همچنین در مقایسه دو برنامه تمرینی تفاوت معنی داری بین گروه ها در متغیرهای فعالیت عضلانی دندانه ای قدامی (04/0=p)، ذوزنقه ای فوقانی (03/0=p)، میانی (04/0=p) و تحتانی (03/0=p) مشاهده شد اما در متغیرهای سربه جلو، شانه به جلو، کایفوز تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به صورت کلی نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده تاثیر تمرینات اصلاحی در دو زمان صبح و عصر بر کاهش عارضه سندرم متقاطع فوقانی و نیز بهبود فعالیت عضلانی در عضلات دندانه ای قدامی، ذوزنقه ای فوقانی، میانی و تحتانی شده است. بر این اساس استفاده از تمرین در هر دو بازه زمانی به ویژه بازه زمانی صبح جهت اصلاح ناهنجاری سندرم متقاطع فوقانی به مربیان و فعالان در حیطه حرکات اصلاحی پیشنهاد می شود.
کلیدواژه ها
تمرینات اصلاحی NASM &ndash؛ سندروم متقاظع فوقانی &ndash؛ ناهنجاری سر به جلو &ndash؛ ناهنجاری شانه به جلو &ndash؛ ناهنجاری هایپرکایفوز &ndash؛ الکترومایوگرافی &ndash؛ تیپ صبجگاهی
Title
Comparison of the effect of a course of corrective exercises on electromyographic activity of selected muscles in young men with upper crossed syndrome in preferred and non-preferred time based on chronotype
Authors
hesam bonyadi, Amirhossein Barati
Abstract
Aim: The present study was conducted to compare the effect of a course of corrective exercises on the electromyography activity of selected muscles in young men with the upper cross syndrome in preferred and non-preferred times based on chronotype.
method: To conduct this study, 24 men with upper cross syndrome were selected, who were placed in 2 evening exercise groups or the evening time group (non-preferred) (12 people) and the morning time group (preferred) (12 people). In this study, the angle of the forward head and forward shoulder was evaluated by the photographic method. Also, the amount of kyphosis of the flexible ruler was determined. Additionally, in this study, electromyography was used to determine the activity of the serratus anterior, upper, middle, and lower trapezius muscles. After the evaluation of the variables, the subjects of the two groups did the corrective exercise program for 4 weeks (3 sessions per week). After the end of the training period, the evaluations were done again. For statistical analysis, descriptive statistics were used to describe variables, and inferential statistics were used to evaluate hypotheses. The normal distribution of the data was determined by the Shapiro-Wilk test. After confirming the normality of the data distribution, paired t-test was used to compare the difference in the scores of each variable in the pre-test and post-test in each group, as well as the analysis of the ANCOVA test was used to examine the differences between groups. SPSS version 26 software was used to analyze the statistical part, and MATLAB software was used to convert EMS raw data.
Findings: The results of the research show the effect of both training programs on the variables of the forward head (p=0.001), forward shoulder (p=0.001), kyphosis (p=0.001), serratus anterior muscle activity (p=0.001), upper (p=0.001), middle (p=0.001) and lower (p=0.001) trapezoid. Also, in the comparison of the two training programs, there is a significant difference between the groups in the variables of serratus anterior muscle activity (p=0.04), upper trapezius (p=0.03), middle (p=0.04) and lower (p=0.03) was observed, but no significant difference was observed in the variables of forward head, forward shoulder, and kyphosis.
Conclusion: In general, the results of this study show the effect of corrective exercises in the morning and evening on the reduction of upper cruciate syndrome and the improvement of muscle activity in the serratus anterior, upper, middle, and lower trapezius muscles. Based on this, the use of training in both periods, especially the morning period, is suggested to trainers and activists in the field of corrective movements to correct the abnormality of upper cross syndrome
method: To conduct this study, 24 men with upper cross syndrome were selected, who were placed in 2 evening exercise groups or the evening time group (non-preferred) (12 people) and the morning time group (preferred) (12 people). In this study, the angle of the forward head and forward shoulder was evaluated by the photographic method. Also, the amount of kyphosis of the flexible ruler was determined. Additionally, in this study, electromyography was used to determine the activity of the serratus anterior, upper, middle, and lower trapezius muscles. After the evaluation of the variables, the subjects of the two groups did the corrective exercise program for 4 weeks (3 sessions per week). After the end of the training period, the evaluations were done again. For statistical analysis, descriptive statistics were used to describe variables, and inferential statistics were used to evaluate hypotheses. The normal distribution of the data was determined by the Shapiro-Wilk test. After confirming the normality of the data distribution, paired t-test was used to compare the difference in the scores of each variable in the pre-test and post-test in each group, as well as the analysis of the ANCOVA test was used to examine the differences between groups. SPSS version 26 software was used to analyze the statistical part, and MATLAB software was used to convert EMS raw data.
Findings: The results of the research show the effect of both training programs on the variables of the forward head (p=0.001), forward shoulder (p=0.001), kyphosis (p=0.001), serratus anterior muscle activity (p=0.001), upper (p=0.001), middle (p=0.001) and lower (p=0.001) trapezoid. Also, in the comparison of the two training programs, there is a significant difference between the groups in the variables of serratus anterior muscle activity (p=0.04), upper trapezius (p=0.03), middle (p=0.04) and lower (p=0.03) was observed, but no significant difference was observed in the variables of forward head, forward shoulder, and kyphosis.
Conclusion: In general, the results of this study show the effect of corrective exercises in the morning and evening on the reduction of upper cruciate syndrome and the improvement of muscle activity in the serratus anterior, upper, middle, and lower trapezius muscles. Based on this, the use of training in both periods, especially the morning period, is suggested to trainers and activists in the field of corrective movements to correct the abnormality of upper cross syndrome
Keywords
NASM Corrective exercise. Upper Cross syndrome, Head forward deformity, Round shoulder deformity. Hyperkyphosis deformity. Electromyography. morning type